دوره رایگان سواد شغلی | جلسه ۱۱

دوره رایگان سواد شغلی | جلسه ۱۱

دوره رایگان سواد شغلی | جلسه ۱۱
> دانلود فایل

✅موضوعات فایل:

  • فرهنگ کار کردن.
  • باور اول: من فلان مدرک رو دارم و نباید برم سراغ فلان کار! اصلا در شان من نیست!!
  • اگه مدرک خوبی داری…
  • باور دوم: بقیه چی میگن اگه بفهمن من فلان شغل رو دارم؟
  • الکی خودتو بالا نبر!
  • ارزش و اعتماد به نفست رو از مادیات نگیر!
  • باید نسبت به حرف بقیه، بی اعتنا بشیم…

به نام خدای هدایتگر.

سلام به دوستان عزیز وبسایت رسالت‌اینجا دات کام.

من محمدامین اسکندری هستم، همراه دوستانی که میخوان در مسیر شغل مورد علاقه‌شون باشن و از لحاظ شخصیتی رشد کنن.

خیلی خوش اومدین به جلسه یازدهم دوره سواد شغلی.

توی این جلسه قراره در مورد فرهنگ کار کردن باهم صحبت کنیم. دو تا موضوع هست که ان‌شاءالله توی این جلسه به یاری الله هدایتگر میخوایم درموردشون صحبت بکنیم.

بریم ببینیم که چه چیزی بر زبان‌مون جاری خواهد شد. الهی به امید خودت…

خب بچه‌ها موضوع این جلسه خیلی مهمه. درواقع چیزیه که خیلی از ماها باهاش سر و کله میزنیم و به اصطلاح داستان داریم توش.

آره خلاصه باید روی این دو تا موضوعی که الان میخوایم باهم کار کنیم، باید روشون کار کنیم! خب…

یه تمرین خیلی قشنگی هم داریم. خب… مورد اول…

درواقع یه چیز بگم. اینا یه‌جور باورهای محدودکننده‌ان دیگه… توی دو سه جلسه پیش با همدیگه کار کردیم… گفتیم باور چیه، باورهای محدودکننده داریم، قدرتمندکننده داریم، بعد چطور اینا ساخته میشن و اینا. خب…

یه‌بار دیگه من میگم… تکرار میکنم… مرور کنیم…

باور فکریه که بارها و بارها تکرار شده و شده واقعیت زندگی ما. خب… (این رو توی پرانتز میگم. واقعیت با حقیقت فرق داره) آره خلاصه باور اینه، باور محدودکننده داریم و قدرتمندکننده و اینکه باورها از طریق دیدن و شنیدن یعنی دیدن و شنیدن تکراری دیگه یعنی هی ببینی، هی بشنوی… خب… اینطوری باور در ما شکل میگیره. خب… و حالا جزئیاتش هم داره که حالا توی اون جلسه درموردش صحبت کردیم…

اولین باور که حالا مربوط میشه به این فرهنگ کار کردن اینه که آقا ما میگیم من فلان مدرک رو دارم و نباید این کارو کنم. یا مثلا میگیم در شان من نیست!!

یعنی اتفاقی که میفته اینه ما خودمون رو می‌بریم بالا. به وسیله‌ی چی؟ به وسیلۀ اون جایگاهی که داریم مثلا میگیم آقا من لیسانس فلان چیز رو دارم ها من مثلا یا حالا مثلا میگه من تحصیل کرده‌ام من نمیدونم فوق لیسانس این رو دارم من نمیدونم سوپر دکترای فلان رشته رو دارم. خب… خودمون رو می‌بریم بالا بعد اون شغلِ رو میاریمش پایین.

یعنی میگیم آقا مثلا طرف میگه برم توی بستنی فروشی کار کنم! فلان فلان من این همه درس خوندم بعد برم توی بستنی فروشی کار کنم؟ یا برم مثلا مسافرکشی کنم؟ برو ببینما… این‌ همه درس نخوندیم آخرش بریم مردم رو جابه‌جا کنیم… از این‌ور ببریم به اون‌ور. خب…

یعنی این باور، یه باورِ به شدت مخربیه! الان این باور بعدی هم، باور دوم هم مخرب یا قدرتمندکننده که نیستن… خب… مخربن خب… یا محدودکننده‌ان… یا limiting هستن یا destructive. خب… محدودکننده یا مخرب…

میگه آقا من فلان مدرک رو دارم… اصلا در شان من نیست برم مثلا چه میدونم لباس بفروشم. اصلا در شان من نیست این. خب…

بچه‌ها این باور باعث میشه که ما حرکت نکنیم! ببین قرار نیست لزوما ما تا آخر عمرمون توی این تاکسی‌های اینترنتی کار کنیم یا بریم توی بستنی فروشی، نمیدونم توی حالا جاهای مختلف… خب… تا آخر عمرمون که اونجا نیست… موقته! صرفا برای اینکه یه یک قرون دو هزار درآمد داشته باشیم… مشغول باشیم… در جریان باشیم… صرفا برای همینه… تا آخر عمرت که نیست!

حالا آروم آروم میای مسیر خودتو پیدا میکنی، روی غلتک میفتی و میای بیرون از اون کار. تا آخر عمرت که نمیخوای بری توی اون شغل. هرچند اگه شغلت هم اون باشه اوکیه هیچ مشکلی نداره.

ولی خب معمولا این اینطور رخ میده که آقا مثلا طرف یه همچین مدرکی داره مثلا چه میدونم، فوق لیسانس یه رشته رو داره باید بره از یه چیز خیلی پایین، سطح پایین شروع بکنه. خب… حالا سطحِ پایین از نظر اون دیگه وگرنه برای خیلیا همونم سطحِ بالاست. خب… طرف خوشحال میشه میگه ما تونستیم بریم فلان‌جا کار کنیم! خب… از نظر اون سطحِ پایینه… کار نداریم…

این باعث میشه که دیگه ما نتونیم حرکت بکنیم، نتونیم کار یاد بگیریم!

بچه‌ها ما می‌بینی مثلا اومدیم یه مدرک خیلی بالایی گرفتیم توی یه رشته، بعد باید بریم کار یاد بگیریم.

حالا باید بریم کار رو یاد بگیریم. آقا مثلا مثال میگما… من رفته‌ام چه میدونم دکترای نرم افزار رو دارم، مهندسی نرم افزار از فلان دانشگاه، دانشگاه مغولستان و بعد اینطوریم که خب میگه خب من هیچی بلد نیستم، چیکار کنم چیکار نکنم؟ بعد حالا، حالا نه لزوما همیشه اینطور باشه ولی مثلا می‌بینی اینطوری هدایت شدیم که بریم مثلا توی یه شرکتی به عنوان کارآموز… بعد میگیم چیش… کارآموز؟! من دکتراش رو دارم بیا برو ببینم! این جوجه‌ها میخوان به ما چی یاد بدن؟ خب… من با این سن، با این مدرک برم کارآموز بشم؟

ببین خودش رو برد بالا، اون رو آورد پایین. خب… و این باعث میشه که دیگه کار رو یاد نگیره. میگیم بابا بنده‌ی خدا ما باید زرنگ باشیم! نذار این چیزای ظاهری گولت بزنه!!

(( لطفا فایل صوتی رو گوش بدید ))


🎯تمرین:

  • آیا تابه‌حال شده از انجام کاری(شغلی) خجالت بکشی؟
  • چی باعث شد که نری سمت اون کار؟ چه افکاری اومدن به ذهنت؟
  • ۲ بار دیگه به این جلسه گوش بده.

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آرا: 2

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید