حاجی ما یه استادی داریم… بابا بهمولا دهنمون رو سرویس کرده!
کلاسش بینهایت مزخرف و کسلکنندهس!
و در عوض یه استاد دیگه هم داریم… واه واه… اصلا موقع تدریس، باور کن طوفان بهپا میکنه! اینقدری که گنگستر آموزش میده!
من وقتی این کتاب «ایده عالی مستدام» رو خوندم، بیشتر فهمیدم که چرا کلاس استاد اولی، کسلکنندهس و چرا کلاس استاد دومی، بینهایت جذابه!
به امید الله هدایتگر، میخوایم توی این پست از وبسایت رسالتاینجا، خلاصه کتاب ایده عالی مستدام رو باهم کار کنیم.
نیازی نیست بری 370 صفحه رو بخونی. توی همین پست، درمورد چیزایی که اصل هستن صحبت میکنیم.
پس برو بریم… الهی به امید خودت…
⚡ معرفی کتاب ایده عالی مستدام
خب.
بریم با کلیات این کتاب آشنا بشیم.
نویسنده این کتاب، دو برادر بهنام چیپ و دَن هیث (CHIP & DAN HEATH) هستن.
مترجمین این کتاب، آقایان سید رامین هاشمی و مجتبی اسدی هستن. این کتاب رو انتشارات آریاناقلم منتشر کرده (+)
این دو برادر، ۱۰ سال روی این موضوع کار کردن که «چرا بعضی از ایدهها موفق میشن و بعضیهای دیگه شکست میخورن؟»
اینا اومدن کلی ایدۀ ماندگار رو بررسی کردن و متوجه یهسری اصول شدن!
دیدن که اِ چه جالب! تمامی این ایدههایی که ماندگار شدن، یهسری ویژگیهای مشترک دارن!
خلاصه به ۶ اصل رسیدن که باعث موندگاری اون ایدهها شده بودن.
میدونی…
شاید بگی محمدامین. بهنظرت این کتاب به کارِ من میاد؟
میگم ببین… من پیشنهاد میکنم که بخونیش. یا حداقل این پست که خلاصهش هست رو بخون.
کتابیه که بهصورت کلی، ارزش خوندن داره!
بابا طرف ۱۰ سال برای این موضوع وقت گذاشته!
و خداییش هم موضوع مهمیه!
ببین.
توی هررررر کاری که باشی، بالاخره نیاز داری که کارِت موندگار باشه!
یعنی چی؟
ببین خیلی سادس. یعنی آدما فراموشش نکنن!
خب خیلی خفنه ها! یعنی جوری کار رو پیش ببری که آدما همیشه یادشون بمونه اون کارِت رو!
حالا کارِت میتونه هرررر چیزی باشه. مهم نیست. مهم اینه که آدما توی ذهنشون بمونه!
و قشنگیِ این کتاب میدونی چیه؟
اینه که باعث میشه دیگه عروسکِ خیمهشببازی نشی!
یعنی چی؟
یعنی ببین… مثلا توی تلویزیون یا شبکههای اجتماعی، چیزی رو دیدی، سریع مثل اسکولا باور نمیکنی!
قشششششنگ میفهمی که بازی از چه قراره!
مثلا میگما…
یه ویدیویی رو میبینی که داره یه بچۀ سرطانی رو نشون میده و خلاصه کارو خییییلی احساسی کردن و تو هم کمموندی گریه کنی!
بعد، آخرش مثلا میگن این بچهها، چشمانتظار کمکهای شما هستن! کودکان امروز، آیندگان فردا. و یه همچین چیزی.
بعد شماره کارت میذارن و میگن کمک کنید و…
در این شرایط، ما سریییییع میریم توی برنامهای مثل آپ و شماره کارتشونو وارد میکنیم و یه مبلغی رو میزنیم به حساب!
حالا وقتی که این کتاب رو خونده باشیم، دیگه اینطور نیست که ندونیم بازی از چه قراره!
میای میدونی چی میگی؟
میگی هه… از اصل «احساسی» که توی کتاب ایده عالی مستدام گفته شده استفاده کردن!
و اگر هم بخوای اقدامی بکنی، آگاهانه این کارو میکنی!
گرفتی؟
خیلی خفنه نه؟ این که آدم، بازی رو بلد باشه… خیلی حسش گنگستره…
خلاصه اینکه این کتاب رو کامل بخونیش یا حداقل خلاصهشو بخونی، لطف بزرگی در حق خودت کردی!
البته ببین.
ما قراره خلاصه کتاب ایده عالی مستدام رو توی این پست باهم کار کنیم… ولی!
اینکه میگیم خلاصه، فکر نکن چیزی از قلم خواهد افتاد!
من به کمک الله هدایتگر، دل و رودۀ این کتاب رو برات میریزم رو میز!
خلاصه فکر نکن که وقتی میگیم خلاصه این کتاب، یعنی ناقصه…
نه.
همین.
بریم سراغ خلاصه کتاب ایده عالی مستدام.
خدایا شکرت.
برو بریم…
🎯 ۶ اصل ماندگاری ایدهها
- ساده. (Simple)
- غیرمنتظره. (Unexpected)
- ملموس. (Concrete)
- معتبر. (Credentialed)
- احساسی. (Emotional)
- داستانی. (Story)
خب این همون 6 اصلیه که میخوایم درموردشون صحبت کنیم.
حالا برای اینکه این شیش تا یادت بمونن، اگه حرف اول هر اصل رو کنار هم بذاریم، به کلمه SUCCES میرسیم!
که اگه آخر این کلمه یه s اضافه کنیم، میشه کلمه موفقیت! اوکی؟
اینم بدون که قرار نیست یه ایدۀ ماندگار، این شیش تا اصل رو داشته باشه! میتونه حتی فقط یکی از اینا رو داشته باشه.
بریم ادامهی کار…
📜 خلاصه کتاب ایده عالی مستدام
🔔 اصل اول: ساده (simple)
ببین. خیلی ساده و خلاصه میگم! ایدهات باید ساده باشه! نپیچون!
سادگی یعنی بیرحمانه حذف کردنِ حواشی!
اصل رو بگو! برو سر اصل مطلب!
اوکی؟
حالا برای اینکه ایدهات ساده باشه، میتونی از موضوع طرحواره (schemas) هم استفاده کنی.
طرحواره یعنی سوار شدن روی اطلاعاتی که مخاطب از قبل توی ذهنش داره.
یعنی چجوری؟
ببین.
مثلا فرض کن میخوای یه میوهای رو که توی یه کشور دیگه خوردی رو به دوستت تعریف کنی.
بجای اینکه بیای میوه رو توصیفش کنی که آره رنگش اینه، مزهاش اینطوریه و…، بیا بگو شبیه پرتقاله!
آقا تمام! طرف رو هوا میفهمه! چرا؟ چون اومدی از موضوع طرحواره استفاده کردی.
چون مخاطبت میدونه پرتقال چجوریه، راحت میتونه میوه جدید رو حدس بزنه!
خیلی راحت و شیرین و ترتمیز :))
این شد از اصل سادگی که ساده بهت توضیح دادم!
حالا ویدیوی زیر رو ببین:
این تبلیغ از اصل سادگی استفاده کرده! البته میتونه اصل ملموس هم باشه…
✏️ هایلایتهام از این بخش از کتاب:
«طراح هنگامی متوجه میشود به نقطه ایدهآل رسیده است که چیزی برای حذف کردن نمانده باشد، نه هنگامی که چیزی برای اضافه کردن نمانده باشد!»
«ایدۀ ساده و هوشمندانه میتواند بهطور شگفتانگیزی در شکل دادن رفتارها قدرتمند باشد.»
«اینجاست که اسارت در دام دانش (curse of knowledge) پا به میدان میگذارد و ما فراموش میکنیم که ندانستنِ آنچه میدانیم، چگونه است.»
🏥 کلینیک ایده – یادگیری در عمل!
خب ما هم مثل کتاب، برای هر اصل، یه بخشی به نام کلینیک ایده خواهیم داشت. توی کلینیک ایده، اون اصل رو در عمل باهم تمرین میکنیم. خیلی عالیه نه؟ خدایا شکرت…
خب بریم سراغ یادگیری این اصل «ساده» در عمل!
📰 موضوع: علیرضا 22 سالشه و میخواد مدیریت پیج اینستاگرام یک کافه رو به عهده بگیره. حالا رفته پیش مدیر یه کافهی شیک و میخواد متقاعدش کنه که استخدامش کنه.
❌ پیام ۱ (روش غلط): بنده به فتوشاپ و پریمیر و الگوریتم اینستاگرام مسلط هستم. میتونم براتون تقویم محتوایی بچینم، نرخ تعامل رو بالا ببرم و با استراتژیهای CTA، فروشتون رو افزایش بدم.
🔍 تحلیل پیام: بابا حاجی طرف اصلا نمیدونه نرخ تعامل و CTA و… چیا هستن. پیچوندی و کارو خراب کردی! بهقول جیتیآی: ماموریت شکست خورد!
✅ پیام ۲ (روش درست): من میتونم با تولید محتوا برای پیجتون، از فضای مجازی هم مشتری براتون بیارم و فروشتون رو افزایش بدم!
🔍 تحلیل پیام: آقا به به. طوفان بهپا کردی واقعا. حالا شد. حالا چرا این پیام دوم خیلی خوبه؟ چون که قشنگ ساده بهش میگی که قراره چی بهدست بیاره! و دیگه گیج نمیشه! اوکی؟
🔔 اصل دوم: غیرمنتظره (unexpected)
ببین. توی این اصل، ما دو تا هدف مهم داریم: جلب توجه و حفظ توجه!
خب اول باید توجه مخاطب رو جلب کنیم درسته؟
و بعد باید توجهشو حفظ کنیم!
خب. ببین.
چکیدهی اصل غیرمنتظره اینه:
برای جلب توجه افراد، باید غافلگیرشون کنی. چطور؟ مثلا باورهای عمومیشون رو نقض کن!
برای حفظ توجه افراد، باید شکاف دانشی درشون ایجاد کنی. چطور؟ مثلا با پرسیدن سوال.
خب بذار با مثال جلو بریم.
دیدی از این مدل پستها که مثلا میگن دیگه کتاب نخون!؟
اینا درواقع دارن باورهای عمومی آدما رو نقض میکنن! بخاطر همینه که ما روشون کلیک میکنیم! (بهشون توجه میکنیم)
حالا فرض کن بگه حتما کتاب بخونید!
خب بابا هیچکس نگاه هم بهش نمیندازه! چه برسه به اینکه بخواد حالا اهمیت هم بده!!
اوکی؟
خیلی راحت و خفن.
حالا ویدیوی زیر رو ببین:
خخخ. برگات ریخت نه؟ :))
خب الان این ویدیو رو بر چه اصلی ساختن؟
آفرین. اصل غیرمنتظره!
اصلا انتظار همچین چیزی رو نداشتن! درسته؟
خیلی هم عالی.
بریم سراغ یادگیری در عمل!
🏥 کلینیک ایده – یادگیری در عمل!
📰 موضوع: احسان یوتیوبره و میخواد درمورد موفقیت صحبت کنه. حالا میخواد یه تیتری بنویسه که جذاب باشه!
❌ تیتر ۱ (روش غلط): ۵ راز برای پولدار شدن در جوانی!
🔍 تحلیل تیتر: اصلا این تیتر، خوب نیستش! چرا؟ چون طرف تا حدودی میدونه که چی میخوای بگی. سحرخیز باش، پسانداز کن و… پس احتمال اینکه روش کلیک بشه کمه!
✅ تیتر ۲ (روش درست): چرا سخت کار کردن، شما را فقیر نگه میدارد؟
🔍 تحلیل تیتر: عالی! یعنی هرکس این عنوان رو ببینه، صددرصد روش کلیک میکنه! چرا؟ آی باریکلا. چون باور عمومی رو نقض کردیم. باور عمومی چیه؟ اینکه موفقیت حاصل سخت کار کردنه. درحالی که ما داریم میگیم اتفاقا اگه سخت کار کنی، فقیر میشی! گرفتی چیشد؟ خیلی هم عالی.
🔔 اصل سوم: ملموس (concrete)
خب. ببین این اصل، تقریبا شبیه اصل اول، یعنی سادگی هست.
کل این اصل میگه آقا جوری صحبت کن که طرف قشنگ منظورت رو بفهمه!
نگه ها؟ یعنی چی دقیقا؟ بیشتر توضیح میدی؟
حالا میتونی برای ملموس شدن حرفات، از مثال یا تشابه استفاده کنی.
اوکی؟
✏️ هایلایتهام از این بخش از کتاب:
«ملموس صحبت کردن، تنها راهی است که میتوان مطمئن شد که ایدۀ ما برای همه مخاطبان، معنی واحدی دارد.»
🏥 کلینیک ایده – یادگیری در عمل!
📰 موضوع: رضا مدرس پولسازیه. (البته از اون مدرسهای زرد نیست…) حالا میخواد برای جوونها درمورد پول صحبت کنه.
❌ پیام ۱ (روش غلط): دوست عزیزم. هدف ما اینه که به استقلال مالی برسیم و درآمد غیرفعال داشته باشیم تا بتونیم توی این تورم، ایمن باشیم و سبک زندگی دلخواهمون رو داشته باشیم. برای این هدف، ما باید مایندستمون رو تغییر بدیم تا پتانسیلهامون آزاد بشه!
🔍 تحلیل پیام: رضا بهت تبریک میگم… به بهترین شکل ممکن، گند زدی توی کار! مثلا خواستی خوشگل حرف بزنی ولی خب نتونستی جذبشون کنی! الان این استقلال مالی دقیقا یعنی چی؟ منظورت چیه؟ یا درآمد غیرفعال! یعنی چی؟ اون مایندست چیه دیگه؟ مثلا خواستی بگی زبانت خیلی قویه؟ برو خجالت بکش… نگاه کن نگاه کن… تا پتانسیلهامون آزاد بشه! یا ابلفضل! پتانسیل دیگه چیه؟ ها؟ بابا گیجشون کردیا عه…
✅ پیام ۲ (روش درست): میدونی چی جذابه؟ اینکه وقتی رفتی یه رستوران یا کافه، موقع سفارش، اول به ستون غذاها نگاه کنی نه ستون قیمتها! اینکه وقتی نشستی داری هات چاکلتت رو نوش جان میکنی، یه صدای دینگ میاد و میبینی به به. نعمت خدا (پول) وارد زندگیت شده!
🔍 تحلیل پیام: رضا… اگه دورهای چیزی داری بگو خودم اول از همه بیام شرکت کنم خخخ. خیلی عالی کارو جلو بردی! آهان. حالا شد! باریکلا! توی این پیام دوم، قشنگ طرف میفهمه که درآمد غیرفعال یعنی چی. دمت گرم.
🔔 اصل چهارم: معتبر (credentialed)
خب ببین. تا زمانی که مخاطب، حرف ما رو قبول نکنه، اصلا به هیچ دردی نمیخوره!
پس باید کاری کنیم که به حرفمون گوش بده! حالا کِی به حرفمون گوش میده؟ زمانی که مطمئن باشه حرفامون درسته!
خب حالا چیکار کنیم برای معتبر کردن ایدهمون؟
- نشون دادن نتیجه: برای اثبات حرفت، بیا نتیجه رو نشون بده! مثلا بجای اینکه بگی من تدوین ویدیو بلدم، بیا نمونهکارتو نشون بده!
- استناد به حرفهای یه شخص معتبر: اون تبلیغی که رونالدو میاد شامپوی کلیر رو معرفی میکنه رو دیدی؟ اون دقیقا همین ترفنده. میگی هیییی. رونالدو تایید کرده هااا. پس بریم بخریم! یا مثلا میگیم طبق این مقاله، سخت کار کردن دیگه جواب نمیده! و…
- استناد به حرفهای یه شخص معمولی: توی این حالت، قرار نیست طرف حتما یه آدم معتبری باشه. میتونه صرفا یه تجربهکننده باشه! مثلا آقا غلام که پنج سال سیگاری بوده و بعد ترک کرده، داره درمورد معایب سیگار حرف میزنه.
- نمایش آمار و ارقام: مثلا میگیم 90 درصد از جوونها، از لحاظ مالی خیلی ضعیفن و…
- ایجاد فرصت برای تجربه کردن: دیدی میگن هندوانه به شرط چاقو؟! این همینه… یعنی به حرفای من اعتماد نکن! خودت بیا ببین!
یعنی ببین. خداوکیلیش خود کتاب اینقدر ساده و شستهرفته نتونسته اینا رو توضیح بده! جدی میگم… خدایا شکرت…
🏥 کلینیک ایده – یادگیری در عمل!
📰 موضوع: مهدی برنامهنویسه و میخواد اولین پروژهشو بگیره! سابقه کاری آنچنانی هم نداره!
❌ پیام ۱ (روش غلط): سلام من مهدی هستم. قول میدم بهترین کیفیت رو بهتون تحویل بدم. لطفا به من اعتماد کنید.
🔍 تحلیل پیام: داداش بهخدا هر کارفرمایی این پیام رو ببینه، دو تا پای دیگه هم قرض میگیره و سریع فرار میکنه! اصلا ناشی بودن از تک تک کلماتت میباره! جدی میگم! به من اعتماد کنید یعنی چی؟ آقا اعتماد نمیکنیم! چی میگی؟
✅ پیام ۲ (روش درست): سلام من مهدی هستم. در این لینک میتونید نمونهکارهای بنده رو مشاهده کنید و…
🔍 تحلیل پیام: ببین من با ادامهی پیامت کاری ندارم ولی خب ترکوندی! چرا؟ چون حرف مفت نزدی! گفتی آقا بیا نمونهکارهام رو ببین! درواقع توی موارد معتبر کردن ایده، از نشون دادن نتیجه استفاده کردی. آفرین. حالا شد. مبارک باشه پروژه جدید. پولشم نصف نصفه دیگه مگه نه؟ :))
🔔 اصل پنجم: احساسی (emotional)
ببین. ما باید کاری کنیم که به ایدۀ ما اهمیت بدن. وگرنه ایدهمون شکست میخوره!
حالا خلاصه این اصل اینه که کارو احساسیش کن! احساس ترس، طمع، خشم، غم و شادی و… رو وارد کارِت کن.
توی بخش معرفی این کتاب، یادته مثالی رو که از موسسه خیریه زدم؟
الان توی اون مثال، از این اصل استفاده میکنن. احساس ناراحتی و دلسوزی.
ویدیو زیر رو ببین:
خب علاوهبر لذت بردن از موسیقی، دقت کردی که فیلم گشت ارشاد ۳ رو تبلیغ کردن؟
درواقع توی این ویدیو، از سه اصل ماندگاری ایدهها استفاده کردن:
یک: اصل احساسی. احساس شادی!
دو: اصل غیرمنتظره. دیدی اون قسمتی که پسره گفت داداش پلاستیکپارتی گرفتی؟ بعدش چیزایی گفته شد که آدم رو شوکه میکنه!
سه: اصل معتبر. حضور بهنام بانی…
این ویدیو رو هم ببین:
توی این ویدیو هم از دو اصل ماندگاری ایدهها استفاده شده: اصل احساسی و معتبر.
اوکی؟ ببین دیگه بازی دستت اومده درسته؟ خدایا شکرت… درود بر یادگیری…
یه بحثی رو هم این برادران عزیز توی این بخش «احساسی» مطرح کردن به نام مازلو!
منظورشون هرم مازلو هست که یه نکتهی مهمی رو مطرح میکنن.
اول بذار ببینیم هرم مازلو چیه و بعد نکتهی گفته شده رو کار کنیم.
خب.
هرم مازلو، درواقع سلسلهمراتب نیازهای انسانه که شامل نیازهای زیر میشه:

و آقای آبراهام مازلو باور داره که تا نیازهای هر سطح اغنا نشه، نمیتونی سطح بالاتری بری!
یعنی مثلا تا زمانی که توی سطح «نیازهای فیزیولوژیکی» قرار دادی، نمیتونی بری به سطح «نیازهای احترام»!
این این بحث هرم مازلو.
حالا برادران هیث میگن که آقا شما میتونی از بحث هرم مازلو استفاده کنی برای اینکه مخاطبات اهمیت بدن به ایدهات.
حالا نکتهی مهمی که هست، اینه که نچسب به زیرزمین هرم مازلو! یعنی چی دقیقا؟
یعنی برای انگیزه دادن به مخاطبات، مثلا نگو آره اگه این کارو کنی، بهت اینقدر پول میدم!
بگو اگه این کارو کنی، کلی پیشرفت میکنی!
گرفتی چیشد؟
بحث پول، مربوط میشه به سطح «نیازهای ایمنی» که سطح پایینی هست!
ولی بحث پیشرفت، مربوط میشه به سطح «خودشکوفایی» که سطح بالایی هست!
اوکی؟
خلاصه این دو برادر میگن فکر نکن مردم فقط دنبال منفعت مالی یا راحتی هستن. بهشون کمک کن تا خودشون رو اونطوری ببینن که دوست دارن باشن (آرمانهاشون). روی هویت و خودشکوفایی دست بذار، نه فقط روی جیبشون!
حالا برای اینکه از زیرزمین هرم مازلو بیایم بالاتر، میتونیم از تکنیک «سه چرا» استفاده کنیم.
هرچی گفتی، بعدش بگو چرا تا هی بری بالاتر! (توی هرم مازلو)
این از بحث مازلو!
یه موضوع بسیار فوقالعادهی دیگه هم هست.
این موضوع رو آقای جیمز مارچ (James March) مطرح کرده به نام مدلهای تصمیمگیری افراد.
میگه آدما هنگام تصمیمگیری، بر اساس یکی از دو حالت زیر تصمیم میگیرن:
یک: مدل پیامدها (The Consequence Model)
توی این حالت، آدما منطقی و عقلانی تصمیم میگیرن! سبکسنگین میکنن شرایط رو!
و این حالت، اصلا خوب نیست! چون احساس توش نیست و همیشه جواب نمیده! (مخصوصا برای کارهای سخت یا اخلاقی)
دو: مدل هویت (The Identity Model)
توی این حالت، احساسات و تعهد درگیر میشه و این عاااالیه!
حالا نگاه کن.
دیدی مثلا توی تبلیغ ماشین مدل بالا، میگن آره این ماشین برای شماهاییه که لایق بهترینها هستید؟!
درواقع دارن از نوع دوم که تصمیمگیری بر اساس هویت هست، استفاده میکنن!
خخخ. میدونی… دیگه این تبلیغات، رنگشون حنایی نخواهد داشت برای کسایی که این کتاب رو خوندن!
گفتم که… خیلی جذابه وقتی بازی رو یاد میگیری…
حالا بیا یه این موضوع مدلهای تصمیمگیری افراد رو کمی عملی کار کنیم.
الان نگاه کن…
فرض کن میخوایم بگیم آقا سیگار نکشید!
بهنظرت از کدوم حالت تصمیمگیری استفاده کنیم جواب میگیریم؟
ها؟
اگه بگیم سیگار نکشید! ریههاتون نابود میشه و…، ایدهمون خیلی ماندگار نخواهد بود! چون بر اساس مدل پیامدها رفتیم جلو.
ولی فرض کن بیایم بگیم یه پسر/دختر خوشگل و موفق که به خودش آسیب نمیزنه! بووووم! آقا تمام. ایده ماندگارِ ماندگار شد!
چرا؟ چون بر اساس مدل هویت رفتیم جلو!
رواله؟
ببین خداییش خود کتاب خیییییییییلی پیچونده این موضوعات رو!
ولی به لطف او، ما مثل «هلو بپر تو گلو» یادش گرفتیم!
خدایا شکرت…
✏️ هایلایتهام از این بخش از کتاب:
«اگر میخواهیم کاری کنیم که افراد اهمیت بدهند، باید از چیزهایی که برای آنها مهم است، استفاده کنیم.»
«مردم به خودشان اهمیت میدهند. عجیب نیست که مطمئنترین راه برای آنکه دیگران به موضوعی اهمیت بدهند، آن است که منفعت شخصی آنها را فرا بخوانیم.»
«شرکتها اغلب بر ویژگیهای محصول تاکید میکنند؛ درصورتی که باید برمنفعتها تاکید کنند.»
«خود شخص را در منفعت شخصی در نظر بگیرید. نگویید افراد هنگام استفاده از لاستیکهای گودیر، لذت امنیت را احساس میکنند. بگویید شما هنگام استفاده از لاستیکهای گودیر، لذت امنیت را احساس خواهیید کرد.»
«سه جذابیت پایهای برای مصرفکننده وجود دارد: جذابیت جنسی، طمع و ترس.»
«تنها کافی است که وعده منافعی منطقی را بدهید که افراد به آسانی بتوانند خود را در حال لذت بردن از آنها تصور کنند.»
🏥 کلینیک ایده – یادگیری در عمل!
📰 موضوع: آموزشگاهِ زبانِ چنگیزخان میخواد مخاطب جذب کنه.
❌ پیام ۱ (روش غلط): با شرکت در کلاسهای آموزشگاه ما، دایره لغات خود را به 5000 واژه برسانید و گرامر پیشرفته را بیاموزید. متد ما تضمینی است و اساتید ما دکترا دارند. یادگیری زبان برای آینده شغلی شما ضروری است.
🔍 تحلیل پیام: کسلی از پیامتون میباره! ببین دیگه آموزشتون چیه… و توی این پیام، اصلا احساسات مخاطب رو درگیر نکردین! هیچ جذابیتی برای مخاطب نداره!
✅ پیام ۲ (روش درست): خیلی حس خوبیه که یه فیلمی رو به زبان اصلی (انگلیسی) نگاه کنی و راحت شوخیهاشو متوجه بشی! وقتی زبان انگلیسیت قوی باشه، این اتفاق میفته و…
🔍 تحلیل پیام: آقا عالی! قشنگ اینجا احساسات مخاطب رو درگیر کردین. عالیه! حالا بازم میشه بهبود داد پیام رو…
🔔 اصل ششم: داستانی (story)
خب رسیدیم به آخرین اصل ماندگاری ایدهها.
خیلی ساده و روشنه دیگه.
داستانی کارو جلو ببر! داستان تعریف کن!
و داستان رو هم با جزئیات تعریف کن!
و نکته مهم اینه که داستان باید پیام اصلیت رو منعکس کنه. (یعنی اگه مثلا پیام اصلیت اینه که ما معتبر هستیم، باید بعد از اتمام داستانت، به این پی ببریم که شما معتبر هستی!)
حالا این ویدیو رو نگاه کن:
دیدی؟ تبلیغ دوربین go pro بود که به شکل داستانی درست کرده بودن! البته که اصل احساسی هم داخلش بود.
حالا ما داستان رو به سه طرح/شکل میتونیم جلو ببریم:
یک: طرح چالش (The Challenge Plot)
- داستان چیه؟ قهرمان داستان با یه مانع خیلی بزرگ و ترسناک روبرو میشه (دشمن قوی، بیماری سخت، بیپولی، یا یه شرکت رقیب غولپیکر) و در نهایت با تلاش و اراده پیروز میشه.
- پیامش چیه؟ موانع قابل شکستن هستن.
- کی ازش استفاده کنیم؟ وقتی میخوایم به مخاطب انگیزه بدیم، تشویقشون کنیم به عمل کردن و نترسیدن.
- مثال: داستان اون دانشآموزی که از منطقه محروم، رتبه یک کنکور میشه.
دو: طرح ارتباط (The Connection Plot)
- داستان چیه؟ آدمهایی که ظاهراً هیچ ربطی به هم ندارن (نژاد مختلف، طبقه اجتماعی متفاوت، دشمن هم بودن)، یه نقطه مشترک انسانی پیدا میکنن و به هم وصل میشن.
- پیامش چیه؟ ما همه انسانیم و میتونیم همدیگه رو درک کنیم.
- کی ازش استفاده کنیم؟ وقتی میخوایم روابط بسازیم، تعصبات رو از بین ببریم یا توی تیم همدلی ایجاد کنیم.
- مثال: شعر معروف سعدی که میگه بنیآدم اعضای یکدیگرند.
سه: طرح خلاقیت (The Creativity Plot)
- داستان چیه؟ قهرمان داستان گیر کرده، اما به جای زور بازو (طرح چالش)، از ذهنش استفاده میکنه و یه راه حل عجیب و جدید پیدا میکنه. مثل همین کتاب ایده عالی مستدام!
- پیامش چیه؟ همیشه یه راه جدید هست؛ متفاوت فکر کن.
- کی ازش استفاده کنیم؟ وقتی میخوایم آدمها رو به نوآوری، حل مسئله و تغییر روشهای قدیمی تشویق کنیم.
- مثال: داستان نیوتن و افتادن سیب. یا داستان کارمندی که با یه ایده ساده، هزینههای شرکت رو نصف میکنه.
همین.
خیلی ساده و خفن و ترتمیز :))
✏️ هایلایتهام از این بخش از کتاب:
«شبیهسازی ذهنی حتی میتواند پاسخهای فیزیکی احساسی را تغییر دهد: هنگامی که افراد آب مینوشند اما تصور میکنند درحال نوشیدن آبلیمو هستند، بزاق بیشتری ترشح میکنند. و شگفتآورتر اینکه هنگامی که افراد آبلیمو مینوشند و تصور میکنند که آب مینوشند، بزاق کمتری ترشح میکنند.»
«شبیهسازی ذهنی به حل مسئله کمک میکنند.»
«شبیهسازی ذهنی به ما کمک میکند پاسخ مناسبی برای موقعیتهای آینده پیشبینی کنیم.»
«پژوهشها نشان میدهند که تمرین ذهنی میتواند مانع بازگشت افراد به عادتهای بد نظیر سیگار کشیدن یا پرخوری شود.»
«مروری بر ۳۵ مطالعه که شامل ۳۲۱۴ شرکت کننده بود، نشان داد که تمرین ذهنی در تنهایی یعنی ساکت و بیحرکت نشستن و تصور انجام کامل و موفقیتآمیز کاری از ابتدا تا انتها، به میزان قابل توجهی، عملکرد را بهبود میبخشد. به طور کلی، منافع حاصل از تمرین ذهنی در تنهایی، دو سوم تمرین فیزیکی واقعی است.»
«داستانها، قدرت دوگانۀ بینظیری برای شبیهسازی و الهامبخشی دارند و بیشتر وقتها حتی نیاز نیست برای استفاده از این قدرتها خلاقیت زیادی به خرج دهیم، فقط باید آمادۀ شناسایی داستانهای خوبی باشیم که زندگی هرروز برایمان ایجاد میکند.»
🏥 کلینیک ایده – یادگیری در عمل!
📰 موضوع: تبلیغ دوره تدوین.
❌ پیام ۱ (روش غلط): دوره جامع تدوینگرشو با تدریس چنگیزخان، شامل 30 ساعت آموزش ویدیویی، حل تمرین، پشتیبانی آنلاین و ارائه مدرک معتبر. با یادگیری این مهارت میتوانید وارد بازارکار شوید و درآمد بالا کسب کنید.
🔍 تحلیل پیام: ببین بهصورت کلی بد نیستا ولی مشکلی که داره، اینه که داستانی نیست! خب اگه به شکل داستانی کارو پیش ببری، خب خیلی خفن میشه دیگه…
✅ پیام ۲ (روش درست): داستان پارسا رو شنیدید؟ پارسا ترم 8 مهندسی عمران بود و میدونست که هیچ علاقهای به ساختمونسازی نداره. جیبش خالی بود و افسردگی گرفته بود که باید بره سربازی! یه شب که داشت توی اینستاگرام پرسه میزد، تصمیم گرفت بجای دیدن زندگیِ بقیه، زندگی خودش رو بسازه. لپتاپ قدیمیش (که فنش مثل تراکتور صدا میداد) رو باز کرد و شروع کرد به یادگیری تدوین. چندین ماه کار کرد ولی نتیجهای ندید. خیلی ناامید شده بود. تصمیم گرفته بود که رها کنه مسیرشو… ولی ادامه داد و همین چند روز پیش بود که یه اسکرینشات برامون فرستاد. اولین حقوقش واریز شده بود. پارسا دیگه دانشجوی ناامید نبود؛ بلکه تدوینگری بود که داشت ریموت کار میکرد و پول میساخت! این دوره دقیقا همون نقشهایه که پارسا باهاش از اون اتاق تاریک اومد بیرون.
🔍 تحلیل پیام: ببین این پیام خیلی خفنه! چرا؟ چون مخاطب میاد خودشو جای قهرمان داستان میذاره و باهاش همزادپنداری میکنه! و این تاثیرِ بهشدت زیادی رو روش میذاره و باعث میشه که اقدام لازم رو انجام بده! تازه نتیجه هم مشخصه! اصل معتبر رو یادته؟ اینجا الان داریم نتیجه رو نشون میدیم. اوکیه؟

تماااااااااااااااااااااااااااام!
دل و رودهی این کتاب 370 صفحهای رو برات خیلی خوشگل و خفن ریختم بیرون!
ولی خداوکیلی خیلی قشنگ و حرفهای باهم کار کردیم. مگه نه؟
خدایا شکرت.
این شد از پست معرفی و خلاصه کتاب ایده عالی مستدام.
دیگه نیازی نیست خود کتاب رو بخونی!
دیگه شیرهشو برات کشیدم بیرون!
خدایا شکرت.
حالا برگردیم به داستانی که اول این پست بهتون گفتم.
درمورد اساتیدمون…
میدونی چرا استاد دومی، کلاسش جذابه؟ چون از اصل داستانی و احساسی و سادگی استفاده میکنه!
درحالیکه استادِ اولی، اصلا از اینا استفاده نمیکنه!
خلاصه اینطور… درود بر تخصص…
همین.
دیگه هیچ حرفی نیست.
بریم سپاسگزاری کنیم و تامام.
🐬سپاسگزاری از الله هدایتگر👇
- الهی شکرت بابت این کتابِ فوقالعاده کاربردی.
- الهی شکرت بابت اینکه خلاصه این کتاب رو کار کردیم.
- الهی شکرت بابت فرصت یادگیری!
- الهی شکرت بابت مترجمین حرفهای این کتاب.
- الهی شکرت بابت این قبیلۀ فوقالعاده.
- الهی شکرت بابت سقفی که بالاسرمونه.
- الهی شکرت بابت نفسی که میاد و میره.
- الهی شکرت بابت فرصت خلق زندگی دلخواه.
- الهی شکرت بابت اتفاقات عالی.
- الهی شکرت بابت هدایتهات.
خدایا شکرت.
بریم دیگه.
امیدوارم که این خلاصه کتاب ایده عالی مستدام، مفید و موثر بوده باشه.
اگه حرفی سخنی بود، باعشق میخونم.
فعلا خدانگهدار.






